غروبی سهمگین! نگاه هایمان خسته!!
شروع به نوشتن کردیم و از سیر تا پیاز ذهنمان را پوست پوست کردیم...
پوسته ها را نوشتیم و از عبور لحظات از ذهنمان، لذت های فراوانی بردیم...
بی توجه به آینده و یا شکست هایی که هر کداممان در لحظات مختلف زندگی، در گذشته خورده ایم؛
چشمانمان بستیم تا به افق های تخیل رسیم!
افقی از دید:
" مردانی ابدی "
- اینگونه شروع شد -